Wednesday, July 2, 2008

جام زهر در راه رهبران ایران است

خامنه ای هم مانند سلفش؛ خمینی، جام زهر را خواهد نوشید
صدای طبل جنگ غرب و ایران از ماه ها قبل، از دور به گوش می رسید . اما خیلی ها نمی خواستند به آن صدای ترسناک گوش کنند. تحریم های اولیه سازمان ملل یکی بعد از دیگری، جان گرفتند و گلوی مردم بینوای ایران را فشردند. گرانی چنگ به جان مردم انداخت. رهبران ایران به جای چاره برای کار، به دامن امام زمانشان چنگ انداختند که کاری هم از او ساخته نیست. چرا که نه کارخانه دارد، نه مزرعه و نه می تواند از فشارهای وارده به مردم بکاهد.1
تا این که در خارج از شورای امنیت سازمان ملل متحد، کشورهای اروپایی هم با آمریکا هم صدا شده و به تدریج، از آمریکا هم دو آتشه تر شدند. چرا که آن ها کوتاهی در جلوگیری از دو جنگ جهانی را در کارنامه های خودشان دارند و عبرت گرفته اند.1
در این میان، آقای احمدی نژاد و دیگر رهبران ایران بیکار ننشستند و هر از گاهی به روی آتش رو به خاموشی، نفت ریختند و با تحریک اسرائیل و تهدید آن به جنگ و قتل عام (غیر مستقیم) دنیا را قانع کردند که ایران برای امنیت بین المللی "خطرناک" است.1
در مقابل، اسرائیل هم همه توانایی خود را بکار گرفت و دنیا را به خطر و جنگ در آستانه وقوع و احتمال قتل عام یهودیان به دست مسلمانان (ایرانیان)، متوجه ساخت و حق مسلم خود دانست که به توانایی های نظامی و تهدید های ایران، پاسخ دهد. همان که خمینی "موشگ جواب موشک" خوانده بود.1
در رسانه ها اعلام شد که اسرائیل (و حتی آمریکا) به ایرام حمله خواهد کرد. بدیهی است که در صورت وقوع چنین جنگی و حتی جنگ پیشگیرانه اسرائیل و آمریکا، آمریکا و اروپا از اسرائیل پشتیبانی خواهند کرد. یواش یواش، ایران را به حمله مستقیم هم تهدید کردند. نه تنها داد و ستد با ایران را (در اغلب زمینه ها) متوقف کرده اند، بلکه اموال شرکت ها و بانک های ایرانی را هم متوقف ساختند تا ایران نتواند از آن ها استفاده کند.1
اکنون هم بر سر تحریم فروش بنزین به ایران بحث می کنند. کافی است که به این کار، همه ی کشورهای اروپایی هم تن دهند و از فروش بنزین به ایران خودداری کنند. در این صورت، کمتر وسیله نقلیه ای در ایران به حرکت در خواهد آمد. گزافه گویی های خامنه ای و اطرافیانش، با اولین باد خواهند رفت. در چنین شرایطی، ایران نخواهد توانست تعداد زیادی از هواپیماهایش را برای مدتی طولانی به پرواز در آورد. کامیون های سوخت، غذا و دارو به همه شهرها نخواهند رفت. کامیون های نظامی و تانگ های چندانی برای جنگ، راهی نخواهند شد. بیکاری، گرانی چندین برابر وضعیت فعلی شده و گرسنگی، به خانه ها یورش خواهد برد و مردم به ستوه آمده را به خیابان ها خواهد کشید.غارت اموال عمومی و خصوصی
اما نباید خامنه ای و دولت احمدی نژاد را هم دست کم گرفت. آن ها هم دست روی دست نگذاشته اند. در سه سال گذشته، واردات را زیاد کرده اند. به بیکاری، دامن زده اند. چرا؟ چون می دانند که مردم از جنگ طلبی های حکومت و نظام، به تنگ آمده اند. می دانند که مردم، کار، زندگی، آرامش و رفاه می خواهند. دوستی با همه مردم دنیا را طالبند، نه دشمنی. برای همین، رهبران ایران به تجربه آموخته اند که اگر مردم کار داشته باشند، کسی به عضویت بسیج نخواهد رفت و جانش را برای اهداف خامنه ای و احمدی نژاد، قربانی نخواهد ساخت. آن ها طرح قدیمی، " احتیاج، شیران را روباه صفت می کند" را پیشه ساخته اند تا اگر جنگی رخ داد، مردم را به لشگر های جدید سپاه پاسداران جذب و جلب کنند. سی و یک لشگری که در زمان جنگ ایران و عراق هم سابقه نداشت و این همه نبود.1
اما باید بدانند که لشگریان صدام حسین که با تعداد اندکتر از جنگجویان ایران، هشت سال در مقابل ایرانیان ایستادند و از بسیجیان ایران ماهرتر و پرایمان تر بودند، از جنگ با نیروهای آمریکایی در رفتند و جانشان را به دندان هایشان گرفته و گریختند. صدام حسین با آن همه شاهنامه خوانی های جنگی، به سوراخی در دل زمین پناه برد و حتی نتوانست و فرصت نکرد تا ریشش را بتراشد. مطمئنا مردم ما هم چنین خواهند کرد. چرا که نه با آمریکایی ها دشمنی دارند، نه با اسرائیلیان.1
در همین حال، فشارهای دیگری هم به ایران آوردند. به دولت مردان ایران نشان دادند که خطر رهبران بیعقل ایران را جدی گرفته اند و زیاد هم ناز ایران و رهبرانش را نخواهند کشید. برای همین، ابتدا سازمان مجاهدین خلق ایران که جمهوری اسلامی آن ها را "منافق" می خواند را از لیست "تروریست" ها خارج ساختند. سپس، حساب های بانکی آن ها را که در گذشته مسدود کرده بودند، همزمان با با مسدود کردن حساب های بانک ملی ایران، آزاد کردند. به آن ها اجازه دادند تا در شهر "پاریس" جمع شوند و قدرت مخالفان مسلح جمهوری اسلامی را به نمایش گذاشتند و بدین وسیله، به همه ناظران و سیاستمداران اعلام کردند که از همه امکان های موجود، برای به زانو درآوردن رهبرانی همچون خامنه ای و احمدی نژاد استفاده خواهند کرد.1
امروز هم نامه دکتر علی اکبر ولایتی که حدود شانزده سال وزیر امور خارجه ایران بود و از دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی "مشاور عالی رهبر در امور بین الملل" شده است، در نشریات مهم سه کشور اروپایی منتشر شده و در اروپا و امریکا سر و صدا براه انداخته است که "ولایتی از زبان خامنه ای سخن می گوید و خامنه ای را صلح طلب می خواند."1
لذا، گمان می کنم که تا چند مدت دیگر، نامه خود آیت الله خامنه ای منتشر شود و"مصلحت در این بود که با دشمن وارد جنگ نشده و سختی های جنگ را بر آحاد مردم تحمیل نکنیم..." گفته، جام زهر را همچون آیت الله قبلی، با بکشد.1
اما تا کنون دیر شده و باز هم بسیار دیر خواهد شد. چرا که میلیون ها ایرانی را در دل مشکل روز افزون و غیر قابل حل (به این زودی ها) بیشتر و عمیق ترغرق خواهد ساخت. روند توسعه ایران را نسبت به کشورهای عقب مانده تر، برای ده ها سال دیگر، به تعویق خواهد انداخت. آقا جان! مادرت مرده ات، بفدایت! تعصب بخرج نده و این جام را زود بنوش تا مردم، کمتر تحت فشار قرار بگیرند. این، برای تو هم چندان بد نمی شود.1

No comments: